چقدر تلخ دیدن یک پائیز
به ظاهر زیبا و شاعرانه
اما به خشکسالی یک کویر
جدا شدن تک تک دوستانی
که شش ماه با زندگی سبزشان در کنار هم بودن و
اکنون به قیمت از این دنیا
بار سفر رو بستن
از هم جدا میشن
چقد دردناک شنیدن
صدای خرد شدن آنها
زیر پای عابرین عاشق
اما بی احساس
چقدر غم انگیز دیدن
خشکیدن و مرگ زندگی
ولی چه دلنشین
برخورد بارانی که از آسمان گرفته
بر روی گونه هایت می بارد
طنین زیبای باران بر روی
زمین و زدن موزیکی زیبا با هم طنینی برگهای خشک
ریتم حرکت با صدای برخورد قطره های باران و آب جوی
روحیه زمستانی و دلها پائیزی است
ابرها سیاهند اما فاقد قطره های بارانی زیبا برای باریدن
سلام مریم جان ...
چه وصف زیبا و خاصی از پاییز داشتی ...
چقدر غم انگیز دیدن خشکیدن و مرگ و زندگی
و چه دلنشین برخورد بارانی که از آسمان گرفته
آپتو خیلی دوست داشتم چون پاییز را حس کردی و نوشتی ...
منتظر نوشته های بعدیت هستم مریم پارسی ...