مطمئن نبودم
کاری که کردم
درست بود یا نه
انتخابم اونی
که می خواستم هست یا نه
وقتی به خودم اومدم
دیدم تمام قولائی
که به خودم دادم و فراموش کردم
دیدم کار از کار گذشته
فکرش نمی کردم
یه روزی منم بشم
اونی که نمی خواستم
اینجا بود که فهمیدم ای وااااااااااااااااااااااای
بازم یه اشتباه بزرگ
بازم یه اتفاق تلخ
بازم اشکای منتظر و ...........
انقدر به خودم مطمئن بودم
که سختی هاش و آسون گرفته بودم
پیش خودم گفته بودم می گذره
دیر یا زود تموم میشه
اما یه دفه به خودم اومدم
و تو آئینه به خودم گفتم
دیدی تموم نشد
دیدی پایه ها مستحکم شد
دیدی ریشه سر دووند و تو غفلت کردی
دیدی با این همه به اصطلاح تجربه
بازم اشتباه کردی
بازم اونی که آرزوت بود نشد
خودت کجا و دلت کجاست
اینجا بود که یه دفعه شکستم
همین جا بود که .........
شاعر: مریم فارسی
سلام
وقتی من توی جامعه دارم زندگی میکنم و همه چیز رو باچشمای خودم میبینم ربطی به سن وتجربه نداره
ومن هرچی رو مینویسم فقط از دید خودم وازنظر خودم نیست بقیه رو هم دیدم که مثل من فکر میکنن
اما وقتی یه مشت پول پرست میریزن توی کشورت و میخوان از نون این کشور بخورن و به اون کشور پشت کنن من نمیتونم ساکت بشینم ولی شما رو نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!!
من خیلی وقته که دارم توی جامعه زندگی میکنم و همه این چیزارو باچمام دیدم
مرسی به وبم اومدی بازم بیا
بای
سلام
ممنون که سر زدی بهم.
زیبا بود.
خصوصی
سلام مریم خانم
اومدم و خوندم اما خیلی متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده!؟
کار از کار گذشته
پایه ها مستحکم شده
یه دفه شکستم
اینا یعنی چی؟
قضیه چیه؟؟؟؟
به سعید مربوط میشه؟
سلام
چرا به ما سر نمیزنید؟
صفحه زنده بادزندگی ایرانی آپ شده
تشریف بیارید
خصوصی
سلام
سال نو مباااااااااارک
و
رسیدن بخیرررررررررر
نه بابا چه قهری
البته باهات قهر هستما. اما نه تا اون حد. یه کوچولو!
چون بد جور با سعید کات کردی
خوبی؟ خوش گذشت مسافرت؟
سلام عزیزم
صفحه "زنده باد زندگی ایرانی"با داستان عاشقانه "پلئاس و ملیزاند" آپ شد
تشریف بیارید
سلام گلم
آپ هستم تشریف بیارید