در این شب پر از سکوت
واژه ها یاریم نکرد
نوشته هات خاطره هات
از غصه خالیم نکرد
اشک و سخن اومد و رفت
فکر تو راحتم نکرد
اونکه برام از عشق نوشت
یک لحظه باورم نکرد
ثانیه های ساعتم
تکراری از درد و غم اند
هق هق گریه های من
یه حس تلخو مبهم اند
حس درونیه منو
فقط خدا خوب می دونه
که دنیای بدون تو
جهنمه ؛ یه زندونه
شاعر: مریم فارسی
سلام
خوبین؟
خوشحالم که احساس درونی خودتونو با قلم به صورت دلنوشته های زیبا می نگارید
این دلنوشته برخواسته شدن از احساسات و بسیار زیبا هستن
ممنون بابت آپ یسیار زیباتون
سلام ..
پستتون و خوندم..
انشاالله از بدون اون بودن! خلاص شی تا زندگی خوبی رو داشته باشی نه جهنم..!
گـاهـی بــاید رفـت و بعضـی چیــزهای بردنـی را بـا خـود بــرد ،
مـثل یـــــاد ،
مـثل غــرور ،
و آنچــه ماندنـیست را جــا گــذاشت ،
مـثل خــاطره ،
مـثل لبـخند ،
رفـتنت ماندنــی مــی شود ، وقتــی کـه نبــاید بـروی ،
و ماندنــت رفـتنــی مــی شود ، وقتـی کـه نبــاید بمـانــی .. .
یڪـــــ نفـــــر ؛
مُشـــــت مُشـــــت
بـر دل تنگـے امــ ؛
دلشـــــوره مـے پاشــــد ...!!
سلام مریم خانم
قشنگ نبود!
شعر یعنی این:
وقتی که چشم بسته
روی طنابی که یک سرش در دست تو بود
بند بازی می کردم ...
دریافتم که همیشه در عشق
مساله اعتماد بوده است .
میان چشمان بسته ی من و
دست های لرزان تو !!!
میلاد تهرانی
و این:
طعم دست هایت را
در لای انگشتانم جا گذاشته ای
برای لمس حضورت
اسیر در زمانم
و تو غافل از این خسته
دور می شوی ...
می دانم ُ
یک روز پیدایت می کنم
و هوایت را پس می دهم
اما تو و کوچه و باران
در خیال همیشه آبستن من
زنده خواهید ماند ...
شیدا علیپور.ریژنه
۱۳۹۱/۲/۱۴ . پیرانشهر
سلام وبت قشنگه ممنون به منم سری بزن