چشمه اشک

 

بغض دردهای کهنه چه زیبا ترکید

چشمه اشک چه زیبا جوشید 

آتش غم به دلم باز رسید  

غبار مه جلوی چشمام و پوشوند

ولی انگار کسی درد نگاهم ندید 

لیک! انگار کسی موج سکوتم نشنید 

کاغذ دل نوشته ها را اینبار 

آتش بغض غم انگار درید 

نوشته های کاغذ دل نوشته ها را اینبار 

اشکهایم نوشته هام  شستند   

نی لبک غم چه سوزناک دمید 

لیک،کسی درد کلام مرا آخر نشنید  

کسی چشمان بی فروغ مرا آخر ندید 

شرح دل گفتم ولی گفتند تو دیوانه ای  

قصد سفر کردم ولی همه انگار دوست داشتند 

هیچ کس خداحافظی نکرد 

هیچکس حالی دورادور از ما نپرسید  

کاغذ دل نوشته ها را اینبار 

می سپارم دست باد 

بغض دردهای کهنه چه زیبا ترکید 

چشمه اشک چه زیبا جوشید 

شاعر: مریم فارسی

تا دلت نرفته برگرد

 

 

سرزمین آرزوهایم  

با سیل اشکانم ویران گشت 

گلهای خنده 

پژمرده گشت 

آسمان در مقابل دل ابریم 

شرمنده گشت 

برق امید از  

دیدگانم رخت بست 

بغض جایگزین لبخند شد  

جدائی عهد وفا با تنهائی بست 

چشمه عشق خشکید 

دوستی ............... 

هردو ............ 

شاعر: مریم فارسی 

مناجات

  

اگر دنیا همین 

اگر غربت چنین 

اگر بودن یه جرم 

اگر رفتن یه رسم  

اگر دریای اشک 

اگر دنیا یه سنگ  

اگر منم اون شیشه  

اگر شهر در غروب 

اگر یاری معنا نداره 

اگر گریه یه رسم 

اگر با هم بودن گناه 

اگر خنده یه بزه  

اگر تنهائی  

دلم زخمی تر از آن است 

که گویم : 

.................. 

خدایا 

عمرمان شده دیگه حبابی 

اسیر باد 

یا شناور روی آب 

خدایا ؟؟؟؟؟؟  

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااا  

اگر رسم دنیات شکوندن 

خدایم  

اگر رسم دنیات فقط 

 زندگی رو گرفتن

بگو 

 من بشکنم  

من بمیرم

 اما 

عزیزم را...............  

خدایا 

همه میگن تو مهربونی 

میگن کمک رسونی 

پس چرا با من چنین می کنی؟
خدایا  

اگر اشک ها بی اختیار می باره  

نه که ناشکرم 

اما 

می خوام ببینم 

محبت را 

معجزه را 

نشونم بده 

ببینم 

 می خوام برگرده 

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااایااااااااااااااااااااااااااااااا 

دارم نابود میشم 

خدایم 

میشنوی؟

شاعر: مریم فارسی

عقل گفت: ............

 

 

زندگی شرح تجربه هاست 

گاهی غمگین، گاهی شاد 

زندگی وصف تلخِ نبودن 

زندگی دیدن اشک در غربت 

زندگی یک سفر 

گاهی رفتن، گاه هم موندن 

زندگی لبخند زدن دروغی 

زندگی خنده های اجباری 

زندگی نهان کردن اشک 

زندگی نبودن رفاقت 

زندگی شکستن، خرد شدن 

زندگی سکوت کردن 

سکوت را در ظلمت شب شکستن 

زندگی ابری بودن دل 

زندگی بارونی بودن دیده است 

زندگی وصف حال شکستکه دل 

زندگی تنها موندن 

زندگی گذر عمر اما ............... 

زندگی با دست خالی آمدن 

اما با دست پر(دنیائی تجربه) رفتن 

زندگی جاده .............. 

زندگی................. 

شاعر :مریم فارسی