اگر شهر سکوتم
اگر دنیای مبهم
اگر قطره ای اشکم
اگر ابر بهاری
اگر آن برگ پائیز
ولی دردم همین است
تنهاترم من از همه
اگر من مهرگانم
اگر نامهربانم
اگر من بدترینم
بدان تنهاترینم
اگر منم سرائی
اگر منم خرامی
بدان باده و بادی
همه رفتند و تنها گذاشتند
منم همان درویش
بگذارید بروم
جائی ندارم برای ماندن
در هیچ قلبی جائی برای من نیست
اگر شهر سکوتم
اگر دنیای مبهم
اگر قطره ای اشکم
اگر ابر بهاری
اگر آن برگ پائیز
ولی دردم همین است
تنهاترم من از همه
اگر....................
شاعر: مریم فارسی
زغم کسی اسیرم زمن خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثرندارد.
..................................................
مریم جان بهترین آرزوها را برات دارم.
.....................با تشکر فراوان...حسین....
مرا اینگونه باور کن کمی تنها ,کمی بی کس,کمی از یادها رفته ,خدا هم ترک ما کرده ,خدا دیگر کجا رفته....؟
ممنون از نوشته ها و پستهای خیلی زیبای شما.....بسیار زیبا مثل گل مریم