می نوازم دردهای درونم را
می نوازم طنین غصه هایم را
خدایا می بینی دریا با من هماهنگی می کند
می بینی همدردی امواج را با من
خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خدایا
کاش آغوشت را باز می کردی
تا من در آغوشت نشینم
گفته های نگفته را به تو گویم
اشک ریزم و سبک شم
ببینی و بشنوی دردهایم
خسته شدم از این همه
کوله بار درد
که با خود اینور و اونور می کشم
دیگه طاقت سنگینیش و ندارم
بهت بگم دیگه طاقت این همه شکستن و ندارم
بهت بگم
بگم خدایم
خدا
بشنو
دردهایم
کم کن غم هایم
پاک کن بغض هایم
خسته ام از دنیا
از این همه یکنواختی
خدایا .................................
شاعر: مریم فارسی
خیلی لطیف - لذت برم
قشنگ بود ...وبلاگ خوبی دارین
سلام به مریم عزیز ...
خیلی خیلی خوشحالم که دوباره نوشته های زیباتو می خونم و لذت می برم ...
من تا کمی سرم خلوت میشه دوباره درگیر میشم ولی امیدوارم بتونم بیشتر از اینها بهت سر بزنم و از نوشته هات استفاده کنم ...
نوشته هات حرمت زیادی دارند چون در هر حالتی خدا را مد نظر داری و از او می نویسی و ازش یاری میخواهی ...
امیدوارم هر بار که به وبلاگت میام بیشتر و بیشتر نوشته هاتو بخونم ...
سبز باشی مریم فارسی ...
خیلی تو وبلاگت حال کردم اما تو که نزاشتی مطالبتو بدوزدم
شیطون هم خودتی