با این هوای ابری دلم
با این بغض های بی شمارم
با این چشمان بارانیم
با این عمق نگاه نگرانم
با این دل هزار تیکه ام
با این نگاه مه گرفته ام
با این صدای غبارآلودم
با این تنهائی ناپایانم
باید................................
من کجای این دلهای آشنا
اما غریب جا دارم؟
من در کدامین مسیر رفت قرار گرفته ام
تمامی دوستانم با من آشنا اما غریبه اند
من چرا در این دنیا آب حیات را می نوشم؟
من.............
با این نگاه سرشار از بی تابی
به کدامین افق بنگرم؟
به کدامین طلوع دل ببندم که سرشار از امید و دوستی است؟
با این هوای ابری دلم
با این بغض های بی شمارم
با این چشمان بارانیم
با این نگاه سرشار از بی تابی........
من خواهم ..........................
شاعر:مریم فارسی
سلام مریم جان امیدوارم خووووووووووووووووب باشی
آپت خییییییییییلی قشنگ بوووووووووووود....
:-* :-* :-*
آپ هستم رفیق[ناراحت][گریه][گل]
فوق العاده ای
زیباست مثل همیشه
سلام مریم
خیلی خسته ام. از خودمو خدا. نمیدونم چی میشه
یه جور حسی دارم نمیدونم یه حس به امیدی بی انگیزگی
نمیدونم چرا به شما دارم میگم شاید نباید بگم. شاید بگی بمن چه
ولی معذرت. تو احساس پاکی داری حس کردم از نوسته هات