همون چت


وقت رفتن شد و من دلواپسم   انگار که یه عمر که تو قفسم
حالا وقت پر کشیدن منه      من حالا منتظر یک سفرم
سفری از شب تار یک به سحر   رد شدن از لحظه های بی ثمر
عبور از روزای سخت در به در   حالا  وقتشه باید برم سفر
رفتنو تازه شدن مثل بهار            گذر از خزون سرد انتظار
رسیدن به ساحل خوشبختی ها      دل من ای دل من طاقت بیار
من حالا خود خود مسافرم    از شب وتنهایی ها می گذرم
می رمو پا می ذارم تو جاده ها     ظلمت شبای سردو می شکنم
دل من فقط به فکر رفتنه    تو سرم هوای پر کشیدنه
حالا  جاده هاو من همسفریم    وقت آزادی اززندون تنه
وقت آزادی اززندون غمه

رسیدن به ساحل خوشبختی ها      دل من ای دل من طاقت بیار

نظرات 1 + ارسال نظر
فرداد شنبه 29 آبان 1389 ساعت 13:57 http://ghabe7.blogsky.com

سلام..
منم وقت رفتن دلواپسم....امان از جاده ها...
شاد و سلامت باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد