میدونم که می دونی چرا؟!

 

 

هوای این دل ابری

چشام هواش بارونی

ببین این قطره هارو 

چقدر غمگین بمون 

چقدر تنها بخونم 

چقدر سخت خداا 

 

اگه تنهائی خوب بود 

چرا دل آفریدی ؟

چرا عشق آفریدی؟ 

مگر تنهائی زیباست؟ 

تمام خاطراتم 

تمام گریه ها 

تمام خنده هایم 

 خداوندا

چگونه دل کنم من  

از این همه ......................  

خدایا.............................

شاعر: مریم فارسی

نظرات 6 + ارسال نظر

هوای گریه د ارم تو این شب بی پناه
دنبال تو می گشتم دنبال یک تکیه گاه
دنبال اون دلی که تنهاییمو بشناسه
دستای عاشق من لبریز التماسه

مگه می شه یه پرنده بمونه بی آب دونه
مگه می شه که قناری توی بقض آواز بخونه
اگه تو بری زپیشم من همون قناری می شم
که تو بغض و گر یه هاشم دیگه می خوام با تو باشم
مگه می شه که ستاره توی آسمون نباشه
یا گلی به خاطراتم عطرویاد تو نپاشه
اگه تو بری زپیشم من همون ستاره می شم
که تو هفتا آسمونم نمی خوام بی تو بمونم

کجایی مریم؟

خیلی وقت اینورا نیومدیا

امین جمعه 28 آبان 1389 ساعت 13:58

رسیدن بخیر
هوای سفر کرده دلم
ولی باید بدونم به کجاو با چه سختی
همیشه رفتن راه چاره نیست

آشوب شنبه 29 آبان 1389 ساعت 11:36 http://sokoejadoei.blogfa.com

سلام مریم جان
تنهایی اونقدر ها که فکر می کنی بد نیست
دنیاییه واسه خودش
شعرت زیباست و حکایت از دلتنگی داره
به قول شاعر نگران نباش این نیز بگذرد

فرداد یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 10:11 http://ghabe7.blogsky.com

غیر آن زنجیر زلف دلبرم
گر دوصد زنجیر آری بر درم...
سلام
دل نیاید کند...باید کنار اومد.باید حفظشون کرد.
برقرار باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد