کهنه فروش قلب شکسته ام و می خری؟
بازم دلم گرفته
هوای این دل ابریست
چشام بازم بارونیست
دلم شکسته تر شد
شدم سراب بی آب
شدم تشنه دریا
بازم از بی وفائی
بازم از این همه مکر و دورئی
چرا دنیا چنین شد؟
خدایا
دیگه دوستم نداری؟
بگو:
ازم خسته شدی باز؟
اگه جوابت مثبت
چرا من و نمی بری؟
کهنه فروش
بهم بگو:
این دل شکسته
این چینی پر ترک و می خری ؟
خدایا ؟
.................................
شاعر: مریم فارسی
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
دل به امید صدایی که مگر بر تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
و علی الله فلیتوکل المتوکلون.توکلت در زندگی به خدا باشه مریم خانوم خدا حتما دست بندگانشو خواهد گرفت بدون هیچ منت و چشم داشتی.خیلی مهربونه
قرار بود برایم بنویسی که تنها نمی شویم
اما رد رفتنت همه نانوشته ها را فریاد زد
تا ابرویی برای ....
نمی دانم دیگر برای چه کسی اما
نماند نه آب رویی
نه حوصله ای
نه شوق تماشا کردنی
حتی به انتظار بدتر از سراب
که هیج گاه پایانی نمی شناسد
امید که بازاییم به هم
ina ro inja ke umadam ba in musighie bi kalam ke daram gush midam yadam umad
yadam umad yani umad
vaghti gofti mehmuni delam gereft
nemidunam chera
movazeb bash
ta didar kuh ha ra mishomaram
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…
دکتر علی شریعتی
Hasele eshghe matarsak be kalagh,marge yek mazrae shod....
salam dg khaste shodam . az sherat khosham umad ziba bud vlali man ...