خداوندا
برایت می نویسم
از خستگی های زمونه
از ناگفته های گفتنی
از همون اسرار خاک خورده
که زمان فرصت گفتن آنها را نمی دهد
می نویسم
از غصه های ناتمام
از هستی و نیستی
از بودن ها و نبودن ها
از اشک های ناریخته
از بغض های نشکسته
از حسرت ها و ............
دلم می خواست بهت بگم
که من تنها شدم باز
دلم افسرده از
نامردمی هاست
خدایا !
بهم بگو که می شنوی
بهم بگو..................
بازم می خوام
بهت بگم.................
بازم می خوام
برات بنویسم
تا ببینی کلماتم
در این نامه غمگین
چگونه ریتم گرفته
با قطره های اشک غمگین
برایت می نویسم......................
شاعر:مریم فارسی
راستی غصه هاناتمام هستند!
سلام
آپتون جالب بووووووووووووووووووووووووووود.
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
شعر و آکورد جدیدترین آهنگ استاد سیاوش قمیشی به نام بی تو
منتظر حضور گرمتون هستم
سلام مریم جان ...
نوشته هات هنوز بوی غم و غصه میده ...
نمی دونم تا کی اما میشه آدم صبحا پنجرشو به روی خوبی و شادی هم باز کنه، شاید غم اول خودشو وارد کنه اما هر کاری راه چاره داره ...
وگرنه جلوی همون پنجره یک بلوک سیمانی میذاشتند که در حتی باز نشه نه اینکه انتخابو به عهده ی ما بذارن ...
حرف دل های آدمی با خدای خود از دردهای که دارد و از غربت خود گفتن چه زیبا می تواند باشد...
راستی که جملات شما در این شعر ساده و صمیمی است.
دلتنگی...دلتنگی...دلتنگی...
آدم که دلتنگ میشود...چه فکرها که نمیکند...
چه اندیشه ها که در خیال خود ندارد...و چه رویاها...
که گاه خنده را طرحی می کند بر لبان...
و گه غم را بغضی میکند شکسته در سینه
تا در پی بهانه...
قطره اشکی جاری شود بر گونه ها