بشنو که من خسته ترم

 

 

خدایا صدام بشنو
بشنو که من خسته ترم
جدا شده ز دعوتم  

بشنو که بی یار منم

بشنو که دل شکسته ام

ببین که قطره های غم 

توی چشام حلقه زده 

ببین دیگه نا ندارم 

امید به دنیا ندارم 

منم همون خنده به لب 

اما چی شد؟ 

شبم شکست 

خورشید غم غروب نکرد 

آسمون دلم دیگه   

رعدی ز شادی ها  نزد 

خدایا  

بشنو که من دیگه  

تنها ترینم  

بشنو که من رفتنی ام  

دارم میرم  

..................

 شاعر: مریم فارسی

 

نظرات 5 + ارسال نظر
سارا چهارشنبه 9 تیر 1389 ساعت 15:31 http://paize-zendegi.blogsky.com

تنهایی وجود خارجی نداره مثه تاریکی وقتی نور نباشه می گیم تاریکیه ولی ما می تونیم با نور حتی یه کبریت عوضش کنیم ولی ما نمی تونیم نور از بین ببریم چون وجود خارجی داره.
به تنهاییات قدرت نده تنهایی زیبا نیست هیچ وقت قهرمان های داستان ها کسایی نبودن که تشدید کننده یک چیز بد و ناراحت مننده اند اونایی بودن که از بین برنده یا تغییر دهندهان.
تو قویی ای چون می تونی احساست و بیان کنی پس تغییر بده نه تشدید.

سپیده چهارشنبه 9 تیر 1389 ساعت 22:32

می شنودحتمامی شنود!

امین چهارشنبه 9 تیر 1389 ساعت 22:50 http://shabyjavani.blogsky.com

میگه که میخوام برم
یواش یواش
....
میگم که داری همش حرف از رفتن میزنی این خوب نیس
باید موندو سوخت و ساخت این است تقدیر زندگی ما

مصطفی پنج‌شنبه 31 تیر 1389 ساعت 01:29 http://www.mostafamirbashary.blogsky.com

سلام
اول ازهمه ممنونم ازاینکه به لاگم سرزدی
شعرات خوبن این یکی ازهمه بهتر بود
منم یوقتایی شعر میگم البته چندتاشوگذاشتم تولاگ اگه بشه بهش گفت شعر
خوشحال میشم بخونیدشونظربدین

مصطفی پنج‌شنبه 31 تیر 1389 ساعت 13:29 http://www.mostafamirbashary.blogsky.com

سلام واقعا ازتون ممنونم که اومدین ونظردادین
خیلی خوشحال شدم که اشتباهاتموگفتین
نمیدونم چجوری تشکرکنم
اشتباهاتم ودرست کردم
خوشحال میشم بازم بهم سربزنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد