هیچ کس....تنهائیم را حس نکرد

 

 

ای قاصدک  

بیار خبر 

خبر 

از بهر یار 

خبر از غم 

خبر از خاطرات ناخوانده 

خبر از اشک های ریخته 

خبر از چشمه های خشکیده 

خبر از سوخته دل 

خبری از دل شکسته 

خبر از همان ماهی تنها 

خبر از آن پرستوی  

بگو که این جاده بی رهگذر 

روزی پیدا خواهد کرد 

عابری 

تنها ولی........................... 

بگو این چشمه خشکیده روزی خواهد جوشید 

از این همه اشک  

بگو بالاخره 

خواهم شنید رعدی 

از درد و الام خویش 

منم اگر .................................. 

بگو به من قاصدک 

روزی می شکند این ....................... 

شاعر مریم فارسی

نظرات 7 + ارسال نظر
محمد (بغض بارون) پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 02:03 http://boghze-baroon.blogfa.com

سلام به مریم عزیز ...
اینکه هربار بیام بگم عالی بود دیگه خیلی کلیشه ایه بهتره اینجوری بگم که همیشه شعرهاتو توی دفترم یادداشت می کنم یا گاهی توی سیستمم نگه میدارم چون واقعا دست نوشته هات زیباست ...

منم آپم فرصت کردی بهم سر بزن ...

بیتا پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 09:09 http://bi-tajoon.blogfa.com

سلام .خوبی عزیزم مرسی از اینکه بهم سر زدی.وبلاگت که خیلی بهتر از وبلاگ منه.از شعرهایی که مینویسی مشخصه شکست بدی تو زندگیت خوردی البته خدا نکنه اینجوری باشه ولی من خودم حس کردم.خوشحال میشم دوباره بهم سر بزنی موفق و پیروز باشی

بیتا شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 17:28 http://bi-tajoon.blogfa.com

سلام گلم مرسی از کیک تولدم امیدوارم که بتونم جبران کنم

علی چهارشنبه 26 خرداد 1389 ساعت 12:27 http://ali-fallah.blogsky.com

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نروم که بیراه باشد
چیزی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
همه چیز بر وفق مراد است و خوب
!تنها دل ما دل نیست...

بی سرزمین تر از باد چهارشنبه 26 خرداد 1389 ساعت 23:59 http://www.guitarebiseda.blogfa.com

سلام
خوبی؟
نیستی؟
آخرین سنگر سکوته
حق ما گرفتنی نیست
...........................
من همونم که همیشه غم و غصه ام بی شماره
اونی که تنها ترینه حتی سایه هم نداره
..............................................

آپم
خوشحال میشم بیای

مسعود دوشنبه 7 تیر 1389 ساعت 23:45 http://www.download-roz.mihanblog.com

سلام خوبی؟
اومدم یه سر به سایتت زدم ;-)

کسری دلیر شنبه 10 مهر 1389 ساعت 00:53 http://iethfaculty.wordpress.com/

راستی هیچ می دانی من در غیبت ِ پُر سوال ِ تو چقدر ترانه سرودم چقدر ستاره نشاندم چقدر نامه نوشتم که حتا یکی خط ِ ساده هم به مقصد نرسید؟! رسید،اما وقتی که دیگر هیچ کسی در خاموشی ِ خانه خواب ِ باز آمدن ِ مسافر ِ خویش را نمی دید. در غیبت پر سوال تو آشنایان آن همه روزگار ِ یگانه حتا هرگز روشنایی خاطرات تُرا بیاد نیاوردند. در غیبت پر سوال تو آن انار خجسته بر بال ِ حوض ِ ما خُشکید..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد