در این وادی تنهائی


 

 

 

در این وادی تنهائی 

در این محفل خاموشی 

منم شمع فراموشی 

 در این دریای پر حسرت 

منم قایق همسفر 

در این امروز و فردای غمگینت  

ببین چه آسون 

زدن قلبم شکوندن 

من رسیدم ته خط  

اما برام نوشتن 

        نقطه سر خط 

روزگاری جاده ای بودم پر تردد 

جاده ای که رساندم همه را به وادیشان

همان جاده که میزدند به دل من برای سبک شدن دردهایشان 

حال که نوبت خویش رسید 

ماندم در همان جاده ی ویرانه ی خویش 

ماندم در همان جاده خاکی جدا ز یارانی 

که بودند .............................

کجا روم ز تنهائی  

منم همان سنجاقک تنها روی مرداب 

منم همان نیلوفر شناور 

منم تنهاترین مریم  

منم تنها تر از مریم 

منم ............ 

شاعر:مریم فارسی

نظرات 7 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 13 اردیبهشت 1389 ساعت 16:08 http://voodoo.blogsky.com/

سلام دوست عزیز داشتم تو گوگل سرچ میکردم که وبلاگ شما را دیدم . واقعا عالی هست خیلی لذت بردم.اگر خواستی به وبلاگ منم یه سر بزن. ممنونم اگر خوشت اومد لینکم کن خبر بده منم لینک کنم

سپیده دوشنبه 13 اردیبهشت 1389 ساعت 18:50 http://www.jahanamesargardan.blogfa.com

سلام مریم جوووووووووون امیدوارم خوب باشی :) ;) ;)
خیلى وقته به وبت سر نزدم
به وب خودم هم زیاد سر نمیزنم اصلا نت زیاد نیام واسه همین...
به هر حاااااااااااااااااااااااااااال الان اووووووووووووومدم شعرایی رو که نخوووووونده بودم رو خوووندم خیلی زیبااااا بودن مثل همیشه........امیدوارم موووووووووووفق باشی عزیزم;) ;)

sepideh سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1389 ساعت 04:44 http://www.jahanamesargardan.blogfa.com

salaaaaaaaaaaam maryaaaaaaaaaaaaaaaam jo00o0on mamnooon az hozoore garmet golaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam;) :-* :-*

مهندس هادی چهارشنبه 15 اردیبهشت 1389 ساعت 00:14 http://hadidivoone.blogfa.com/

از غصه این درد ندانم چه کنم یا هست پناهی و ندانم چه کنم؟ وز دل بیمارم هر دم تا ز سحر ز شوق روی بی تابت چه کنم؟ چشم من شرم باد ، ز تو نظری با دل عشاق خویش ز دوریت چه کنم ؟ گرچه وصال آغازگر رویای ما بود با مرگت زین سر آغاز چه کنم ؟

ترگل پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1389 ساعت 01:24 http://targolahmadi.blogfa.com

سلام خوبید؟

دوست گلم من اپ کردم سر میزنید بهم؟

منتظرتون هستم

یا حق

بی سرزمین تر از باد دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 01:10 http://www.guitarebiseda.blogfa.com

سلام
خوب هستین؟
من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازی موجا قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجا
یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا
تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیر و رو شد
برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتند حس عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد از من و دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا
منو دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی
دل تنها و غریبم دار ه این گوشه می میره
ولی حتی وقت مردن با سراغ تو می گیره
می رسه روزی که دیگه قعر دریا می شه خونم
اما توی دریای عشقت باز یه گوشه ای ........... می مونم

امین دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 22:06

سلام
خیلی عالی بود
امیدوارم هیچ وقت تنها نباشی و همیشه موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد