صدای هق هق من

 

صدای هق هق من  

پیچید در گلویم

وقتی که هق هق من 

پنهان شد ز یاران 

وقتی که دردهایم 

در دل شد کتابان 

وقتی که آن کتابان 

خاک خورد و شد تلنبار 

وقتی که رفتم از یاد 

بی آنکه دانم .......................

دریای اشک خشکید  

  چشمه حسرت جوشید

 آرزوها ز یاد رفت 

 از بس که ماندم تنها

من ماندم فی مابین 

 جاده 

وقتی شکستم از غم 

امید را ز یاد بردم  

ولی صد افسوس 

وقتی که هق هق ام را 

فرو دادم ز ترسم 

خط خوردم ز دنیا 

وقتی که........................  

شاعر: مریم فارسی

نظرات 2 + ارسال نظر
سپیده شنبه 28 فروردین 1389 ساعت 17:10 http://mynotebook.blogsky.com/

باهات موافقم وقتی اعتراضی نمی کنیم انگارگم می شیم!

امین چهارشنبه 1 اردیبهشت 1389 ساعت 15:14 http://shabayjavani.blogsky.com

سلام
اولا چرا دیر به دیر آپ می کنی
چرا اینقدر غمگین شعر می گی ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد