شنیدم.........................

شنیدم رفتنی در کار نیست 

شنیدم ماندن ابدی نیست 

شنیدم رفتن و ماندن همان گذشت است 

شنیدم دیدن گریه؛شادی از ته دل دیگران است. 

 شنیدم شاد بودن ابدی فقط یه رؤیاست 

شنیدم دیدن لبی به خنده ای از ته دل باز و لبخندی زیبا یک رؤیاست 

شنیدم چهره ها همه تمناست 

شنیدم شهرم و اندوه گرفته

شنیدم آدما رو گرد و غبار غم گرفته  

شنیدم که خدا باران نمی بارد

خدایا 

شنیدی که دگر شادی بی معناست؟ 

شنیدی که کنون؛ رفتن و مردن یک کار ساده است ؟

شنیدی سایه های مبهم غم 

کنون بر شهر ما سایه فکنده؟ 

شنیدی همه در انتظار رفت ن 

شنیدی امیدها نا امید ن

شنیدی خنده ها گریه نشین 

شنیدی اشکها بی پایان 

شنیدی لبخندها رو به اتمام ن

شنیدی بنده ها از هم جدا ن

 شنیدی سینه ها سنگین ز اندوه 

شنیدی عشق ها همه شده پوچ

شنیدی...................................؟ 

 شنیدی این همه صدای ناله؟ 

شنیدی هیچ کس یاری نداره؟

شنیدی در شهر فرنگ شادی ؛همه از اندوه خمیده ن

چرا اینگونه شد؟ 

اینطور نمی خواستیم  

پس چه شد آن خدائی که شنیدیم برایش غم معنی ندارد. 

شنیدیم بنده اش را شاد دوست دارد 

شنیدیم شادی های بی نهایت می آفریند  

شنیدن ها چه شد؟خدایا! 

 شاعر:مریم فارسی

نظرات 3 + ارسال نظر
بی نام تنها جمعه 22 آبان 1388 ساعت 11:58 http://binametanha.blogfa.com

سلام مهربونم ممنون که بهم سر زدی...
مطالبت زیبا و خواندنی بود..
موفق باشی

سیاوش جمعه 22 آبان 1388 ساعت 23:01 http://siavashmast.blogfa.com

سلام
قسمت سیاوش عالی بود

مریم شنبه 23 آبان 1388 ساعت 16:43 http://bayadehazrateeshgh.blogsky.com

شنیده ها را نمی دانم ..
اما می دانم برای رسیدن حرکتی باید ..! همتی باید ...!


قشنگ بود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد