ساکتم و ماندم تنها در زیر باران
زندگیم شد همچون برگه های کتابی در گرد باد
می خورد؛ هر دم ورقی.
هر ورقش داشت داستانی جدا
لیک
هیچ کس نمی خواند برگه های آن را
چرا؟
زندگی نامه ام را دادم بر باد
رفتم از یاد
هیچ کس نمی خواست مرا
خسته ام از روزگار
هیچ چیز از تو نمی خواهم خدا؛دوستی را که آرزو داشتم ندادی
آخه خدایا چرا؟
شاعر:مریم فارسی
بسیار زیبا بود خاااااااااانومییییییییی
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی